هوش مصنوعی؛ زمین بازی ابرقدرتها
سه رویداد در ماه مه ۲۰۲۵ تأیید کرد که رقابت بین ایالات متحده و چین بر سر هوش مصنوعی وارد مرحلهای جدید و خطرناکتر شده است. اولین رویداد، جلسهای در سنای آمریکا با عنوان «پیروزی در رقابت هوش مصنوعی» بود که قانونگذاران آمریکایی در آن نگرانی خود را از کاهش سریع برتری ایالات متحده نسبت به چین ابراز کردند. سپس ممنوعیت گسترده ایالات متحده بر تراشههای Ascend هوآوی اعلام شد که دامنه جهانی پیدا کرد. در نهایت، دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود به خاورمیانه سفر کرد تا قراردادهای گستردهای در حوزه تراشههای هوش مصنوعی با متحدان کلیدی منطقهای امضا کند.
این رویدادها در مجموع نشاندهنده تغییر در رقابت هوش مصنوعی از مهار راهبردی به سمت شکلگیری بلوکها است. اکنون این رقابت صرفاً بر سر مدلهای هوش مصنوعی نیست، بلکه بر سر استانداردها، پذیرش و معماری اکوسیستم دیجیتال جهانی است.
در ۸ مه، مدیران اجرایی شرکتهایی همچون OpenAI، مایکروسافت، CoreWeave و AMD شهادت دادند که برتری آمریکا نسبت به چین در زمینه هوش مصنوعی به چند ماه محدود شده است. در اوایل سال، مدل DeepSeek چین که با بودجهای بسیار محدود توسعه یافته و با مدلهای پیشرفته شرکتهای آمریکایی رقابت میکند، بسیاری را در واشنگتن شگفتزده کرد. شاهدان این جلسه آن را به «لحظه اسپوتنیک هوش مصنوعی» تشبیه کردند؛ اشاره به اضطراب دوران جنگ سرد پس از پرتاب ماهواره شوروی در سال ۱۹۵۷. در حالی که آمریکا همچنان در نوآوریهای پیشگامانه پیشتاز است، توانایی آن در مقیاسدهی عقب مانده است. برای مثال، مرکز داده ۴۰۰ مگاواتی مایکروسافت در ویسکانسین سالها به دلیل الزامات زیستمحیطی به تأخیر افتاده است. در مقابل، چین قادر است زیرساختهای مشابه را در عرض چند ماه و با حمایت هزینههای انرژی پایین و هماهنگی متمرکز پیادهسازی کند. همانطور که سم آلتمن، مدیر OpenAI، اشاره کرد، آینده هوش مصنوعی ممکن است کمتر به هوش خام و بیشتر به برق وابسته باشد.
در ۱۳ مه، چند ساعت پس از توافق بر سر توقف ۹۰ روزه در تنشهای تجاری با چین، وزارت بازرگانی آمریکا اعلام کرد که استفاده جهانی از تراشههای Ascend هوآوی ناقض قوانین صادرات ایالات متحده است. این اقدام عملاً کنترل صادرات ایالات متحده را به سراسر جهان گسترش داد. اگرچه این اقدام در خارج از حوزه قضایی آمریکا جرم محسوب نمیشود، اما کاربران را در معرض مجازاتهایی همچون از دست دادن دسترسی به فناوریهای آمریکایی یا قرار گرفتن در لیست سیاه تجاری قرار میدهد. این تحول، نشانهای از تغییر تاکتیک از جنگ تعرفهای به سوی تحریمهای فناورانه بود، افزایش تنشی که در قالب زبان امنیت ملی عرضه شد.
چند روز بعد، ترامپ به خلیج فارس سفر کرد و معافیتی گزینشی ارائه داد. واشنگتن موافقت کرد تراشههای با عملکرد بالا را به امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر ارسال کند و محدودیتهای دوران بایدن را لغو نماید. در مقابل، این کشورها متعهد شدند مراکز داده بر اساس استانداردهای فناوری آمریکا ایجاد کنند. خاورمیانه، با سرمایه و برق ارزان، به عنوان منطقه پشتیبان محاسباتی در صورت بیثباتی شرق آسیا مطرح میشود. سرمایهگذاریهای مشترک همچون مدل زبانی عربی OpenAI با G42 نشان میدهد که قدرتهای متوسط نیز به عرصه رقابت کشیده شدهاند ـ نه فقط به عنوان ناظر، بلکه به عنوان بازیگر.
این رویدادهای مستقل نمایانگر یک تلاش در هم تنیدهاند و نگرانی عمیقتر آمریکا را بازتاب میدهند: چین دیگر تنها در حال جبران عقبماندگی نیست؛ بلکه در حال تعیین سرعت و تدوین قواعد بازی است. ایالات متحده اجازه نخواهد داد چنین اتفاقی بیفتد.
سرمایه، استعداد و مرزهای علمی
در واقع، سختافزار تنها بخشی از معادله رقابت هوش مصنوعی است. جلسه سنا، نقطه ضعف دیگری را نیز آشکار کرد: سرمایه و استعداد. سناتور دن سالیوان به جریان سرمایهگذاریهای خطرپذیر آمریکا به استارتاپهای هوش مصنوعی چین از طریق حسابهای خارجی اشاره کرد ـ پولی که رقبای بالقوه را تقویت میکند. مهمتر اینکه، جنگ سرد جدید هوش مصنوعی بر سر ذهنهاست نه فقط ماشینها. محدودیتهای مهاجرتی آمریکا و تأمین مالی تحقیقاتی نامطمئن، استعدادهای برتر هوش مصنوعی را به سواحل دوستانهتر سوق میدهد. سنگاپور و ابوظبی به قطبهای جذب استعداد تبدیل شدهاند. چین، در مقابل، فرار مغزها را معکوس کرده است.
برنامه جذب استعداد چین، اعطای اعتبار، آزادی فکری و حس مأموریت ملی نتیجه داده است. شمار رو به رشدی از دانشمندان چینی در شرکتهایی مثل گوگل و OpenAI به کشور بازمیگردند. در داخل، نهادهایی همچون مؤسسه هوش مصنوعی دانشگاه تسینگهوا به رهبری اندرو یائو، برنده جایزه تورینگ، به مراکز پرورش استعداد بدل شدهاند. برنامه موسوم به «یائو بن» آموزش نظری سختگیرانه را با تجربه زودهنگام در پژوهش کاربردی ترکیب میکند. فارغالتحصیلان این برنامه در شرکتهای نوپایی همچون Megvii و Pony.ai حضور دارند.
آمریکا همچنان در پژوهش پایه پیشتاز است و بیشترین مقالات پرارجاع هوش مصنوعی را دارد، در حالی که چین در حجم کل انتشارات پیشتاز است. اما چین در کاربردهای هوش مصنوعی پیشی گرفته است و اکنون بیش از ۷۰ درصد ثبت اختراعات جهانی هوش مصنوعی را به خود اختصاص داده و مدلهای خود را در کشورهای کمربند و جاده ـ از بنادر تا شبکههای برق ـ به کار گرفته است. با گذشت زمان، فراگیری میتواند با اصالت رقابت کند.
تراشه Ascend 910C هوآوی نقطه عطف این روند است. این تراشه که با نمونههای برتر آمریکایی قابل مقایسه است، سیستمهای عظیمی مانند CloudMatrix 384 را تغذیه میکند. عملکرد قوی و توانایی کارایی بالا با سختافزار نسبتاً معمولی، آن را برای کارهای هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ ایدهآل میسازد. با ادغام نزدیک تراشههای خود با نرمافزارهای هوش مصنوعی، هوآوی جایگزینی بومی برای پلتفرمهای آمریکایی خلق کرده که برای کشورهایی که از شبکههای فناوری غربی محروماند جذاب است.
به طور تاریخی، پیشرفت علمی بر مشارکتهای بینالمللی به ویژه در مرزهای علمی متکی بوده است. در واقع، همکاریهای تحقیقاتی بین ایالات متحده و چین همچنان بزرگترین مورد در جهان است ـ بیش از دو برابر بیشترین همکاری بین دو کشور دیگر. با این حال، از سال ۲۰۱۶ ساختار «دو هستهای» چین و آمریکا شکل گرفته و با محدودیت در جابهجایی استعدادها، کاهش تبادل پژوهشی و تعمیق شکافهای ایدئولوژیک همزمان با افزایش رقابت فناورانه، سفتتر شده است.
شتابگیری جنگ سرد هوش مصنوعی: از امیدهای چندقطبی تا واقعیتهای دوقطبی
رقابت بین دو قدرت بزرگ هوش مصنوعی دیگر نبردی بر سر ابزار یا بازارهای رو به رشد نیست. اکنون این رقابتی جهانی بر سر این است که چه کسی جهان دیجیتال را میسازد، اداره میکند و کنترل آن را در دست میگیرد. زیرساخت دیگر خنثی نیست ـ ایدئولوژیک است.
در حال حاضر، آمریکا و متحدانش ممکن است بهره ببرند. در کوتاهمدت، ممنوعیت هوآوی زنجیرههای تأمین را مختل و عدم قطعیت در انطباق ایجاد کرده است. اما آینده مبهمتر به نظر میرسد. چین به سرعت در حال توسعه اکوسیستم هوش مصنوعی خودکفا به ویژه در جنوب جهانی است. کشورهایی مانند اندونزی به عنوان دولتهای چرخشی مطرح شدهاند که هر دو طرف آنها را جذب میکنند و وابسته به هیچ کدام نیستند. جهان نه فقط بر اساس ارزشها بلکه بر اساس ظرفیت محاسباتی، رژیمهای نظارتی و وابستگی به نرمافزارها در حال تقسیم شدن است. پروژههای زیرساختی در آفریقا، آسیای جنوب شرقی و خلیج فارس بین مقررات رقابتی گیر کردهاند.
با شتاب گرفتن جنگ سرد هوش مصنوعی، پیامدهای ژئوپلیتیکی آن در بازههای زمانی مختلف ظاهر میشود. در میانمدت، یک سیستم دو قطبی شکل میگیرد: یکی حول ARM، انویدیا و استانداردهای داده غربی؛ دیگری حول Ascend و معماریهای جایگزین مانند RISC-V، با چارچوبهای حکمرانی هوش مصنوعی مختص خود.
گفتوگوهای تجاری شاید بر همکاری تأکید کنند اما واقعیت، مسابقه تسلیحاتی زیرساخت و نفوذ است. «دیپلماسی تراشه» ترامپ مراکز داده را به خطوط گسل ژئوپلیتیک بدل کرده است. در بلندمدت، اتحادهای فناوری ممکن است شبیه پیمانهای دفاعی شوند. دسترسی به قدرت محاسباتی و الگوریتمها کمتر بر شایستگی و بیشتر بر همسویی ژئوپلیتیک وابسته خواهد بود. نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی که قبلاً ضعیف شدهاند، در خطر قرار گرفتن در حاشیه توسط بلوکهای رقیب فناوری قرار دارند. نقشه جهانی دوباره در حال ترسیم شدن است ـ نه بر اساس مرزهای جغرافیایی، بلکه بر مبنای جریان دادهها و شبکههای زیرساختی.
برندهای یکتا در جنگ سرد هوش مصنوعی وجود نخواهد داشت. کشورها اکنون باید نه تنها انتخاب کنند که چه تراشهای میخرند، بلکه باید قوانین چه کسی را میپذیرند. عدم تعهد دیگر عملی نیست. از استرالیا تا آسهآن، دولتها به سمت یکی از دو بلوک سوق داده میشوند.
یک چیز روشن است: ایده چشمانداز فناوری چندقطبی و همکاری جای خود را به رقابت دوقطبی و سخت داده است. رقابت هوش مصنوعی دیگر تنها بر سر نوآوری سریعتر نیست؛ بلکه بر سر این است که چه کسی اداره میکند، چه کسی قواعد را تعیین میکند و چه کسی میتواند دیگران را به پیروی وا دارد. دو غول پیشتاز این رقابت شاید بیش از آنکه برای جهان شفافیت ایجاد کنند، موجب سردرگمی شوند. نتیجه آن، افزایش هزینهها، استانداردهای جزیرهای و کاهش فضای بیطرفی در حکمرانی هوش مصنوعی است.
نویسنده مهمان:
مارینا یو ژانگ
منبع: https://thediplomat.com