چین و آمریکا پشت میز صلح؛ اما میدان جنگ هنوز برقرار است!
آتشبس تعرفهای ۹۰ روزهای که میان چین و آمریکا شکل گرفته، در ظاهر شاید خبر خوبی برای بازارها باشد. اما اگر واقعبین باشیم، بیشتر به یک استراحت تاکتیکی در میانه یک نزاع ساختاری شبیه است تا صلحی پایدار.
ما با پدیدهای روبهرو هستیم که در ظاهر کاهش تعرفه است، اما در باطن، آرامشی است پیش از طوفانی ژرفتر.
پشت صحنه نزاع: متغیرها و بازیگران اصلی
در قلب این درگیری تجاری، چند مهره اصلی در حال حرکتاند:
– کسری تجاری سنگین آمریکا با چین که بهانه اصلی واشنگتن برای تعرفهگذاری بوده.
– مدل رشد اقتصادی چین که همچنان بر پایه صادرات و توسعه فناوری پیش میرود.
– نرخ بهره آمریکا که مسیر ارزش دلار و یوان را شکل میدهد و از طریق آن، صادرات و واردات را.
– و البته سرمایهگذاران و بازارهای مالی که از هر خبر و تصمیمی، پیامهایی برای آینده اقتصاد جهانی میسازند.
این متغیرها شبکهای از تأثیرات متقابل ساختهاند؛ یک تغییر در هر کدام، دومینوی واکنشها را به راه میاندازد.
تعرفه، تورم، سیاست پولی: حلقهای از واکنش زنجیرهای
وقتی تعرفهها افزایش مییابد، قیمت واردات بالا میرود؛ تورم بالا میرود؛ سیاست پولی تغییر میکند. اگر نرخ بهره در آمریکا بالا برود، سرمایه از بازارهای نوظهور به سمت آمریکا میگریزد؛ ارزش یوان پایین میآید؛ صادرات چین متأثر میشود. صادرات که کم شود، رشد اقتصادی کند میشود؛ درآمدهای مالیاتی چین کاهش مییابد و توان دولت در سیاستگذاری مالی محدود میشود.
این فقط چند حلقه از زنجیرهای است که نشان میدهد چرا یک آتشبس کوتاه، راهحل بلندمدت نیست.
اقتصاد یا سیاست؟ موضوع پیچیدهتر از آن است
این جنگ تعرفهای فقط مربوط به قیمت فولاد یا تراز تجاری نیست. موضوع، رقابت دو قدرت اقتصادی جهان است؛ رقابتی که به عرصههای ژئوپولیتیکی و فناوری نیز کشیده شده. آمریکا در حال بازآرایی زنجیرههای تأمین است تا وابستگیاش به شرق آسیا را کم کند؛ چین هم با حمایت از فناوریهای بومی و مصرف داخلی، به دنبال استقلال راهبردی است.
در این فضا، سیاستگذاران هر دو طرف تحت فشارند: آمریکا انتخابات در پیش دارد، چین با چالش ثبات اجتماعی مواجه است. پس تصمیمگیریها بیش از آنکه استراتژیک باشند، رنگ و بوی تاکتیکی دارند.
نتایج: از نااطمینانی تا بازترسیم نظم جهانی
آنچه در عمل میبینیم، تداوم نااطمینانی در اقتصاد جهانیست. سرمایهگذاران مرددند؛ تولیدکنندگان با احتیاط پیش میروند؛ بازارها از هر تکان خبری دچار نوسان میشوند. در همین حال، بلوکهای اقتصادی جدید در حال شکلگیریاند و جهان دارد به سمت نظم اقتصادی تازهای حرکت میکند.
آتشبس فعلی شاید بتواند کمی از فشار تورمی بکاهد یا زمان بخرد. اما اگر ریشههای اختلاف حل نشوند، باید انتظار یک جنگ سرد اقتصادی را داشت؛ جنگی که ابعاد آن فراتر از دو کشور خواهد بود.
امروز اقتصاد جهان بدون سیاست قابل تحلیل نیست. و اگر ژئوپولیتیک را نبینیم، تحلیلمان نهتنها ناقص است، بلکه گمراهکننده خواهد بود.