هوش مصنوعی پایان مهارتهای سنتی نوشتن را رقم زد؛ آیا نظام آموزشی آماده پذیرش این واقعیت است؟
امروزه بسیاری از دانشجویان دانشگاهی چیزی را میدانند که نظام آموزشی ما هنوز به رسمیت نشناخته است: هوش مصنوعی (AI)، مهارتهای سنتی نوشتن را بیاعتبار کرده است. من بهعنوان استاد درسهای نگارش در مقطع کارشناسی در دانشگاه UCLA، این تغییر را از نزدیک میبینم.
هوش مصنوعی میتواند اکثر وظایف نوشتاری را انجام دهد
در چند سال گذشته، آموزشگران انبوهی از گزارشهای کارگروهها، بیانیههای سیاستی، یادداشتهای تحلیلی و دیگر متون نگرانکننده درباره نقش AI در نوشتن منتشر کردهاند. اما کمتر کسی آنچه برای تقریباً همه افراد زیر ۲۵ سال بدیهی است را به رسمیت شناخته است: نسل امروز در آیندهای زندگی خواهد کرد که بخش عمدهای از متون نوشتاری توسط هوش مصنوعی تولید خواهد شد.
البته استثناهایی وجود دارد. رماننویسان، خبرنگاران، فیلمنامهنویسان، ستوننویسان، وکلا، دانشگاهیان و دیگر حرفههای وابسته به نوشتن همچنان باید نویسندگان ماهری باشند. برای آنها، AI مکمل و تقویتکننده مهارتهای انسانی خواهد بود، اما جایگزین کامل نخواهد شد.
اما اکثریت دانشجویان آیندهای را انتخاب نمیکنند که نوشتن در مرکز آن قرار داشته باشد. آنها گهگاه و بیشتر بهدلایل کاربردی خواهند نوشت: گزارش پیشرفت، خلاصه جلسه، دفترچه راهنما، برنامه کسبوکار، خبرنامه، نامه به شوراهای شهری، نامههای پوششی، یا یادداشتی برای همسایه درباره نحوه غذا دادن به گربه در غیابشان. AI میتواند این اسناد را با نظارت حداقلی انسان، سریع و مؤثر تولید کند.
زمینه تاریخی
اما این استدلال که فرایند نوشتن چیزی فراتر از صرف نوشتن واژهها روی صفحه است و اینکه انضباط ذهنی موردنیاز برای نوشتن بدون کمک AI مزایای فراوانی دارد، چه میشود؟
این استدلال معتبر است. اما در برابر کارآمدیهایی که AI فراهم میکند، نمیتواند برنده شود. این استدلال یادآور بحثهای مشابهی است که در گذشته درباره مهارتهایی مطرح شد که دیگر آنها را پرورش نمیدهیم.
به عنوان مثال خوشخطی. اچ.سی. اسپنسر در کتابی در سال ۱۸۶۶ نوشت:
«خوشنویسی، تمام قوای عالی ذهن را بهکار میگیرد؛ ادراک را فعال میکند، حافظه را مقاوم میسازد، قوه داوری را در تحلیل نسبتها و فواصل به کار میاندازد، و ذوق، با حساسیت به زیبایی در طبیعت و هنر، به تفکیک دقیق سایهها، رنگها، خطوط و جزئیات مشغول میشود…»
اینها مزایای واقعی و قابل توجهی هستند، و درست است که در نوشتن با صفحهکلید آنها را از دست میدهیم. اما در مجموع، آنچه به دست میآید بسیار بیشتر است، و به همین دلیل طی نیمقرن گذشته شاهد گذار کامل از قلم به صفحهکلید بودهایم.
با نوشتن و AI نیز چنین خواهد بود. اکنون در برزخی هستیم که در آن هنوز میتوان تصور کرد که پاداشهای حاصل از زحمت نوشتن بدون کمک کافی خواهد بود تا AI را کنار بزند. اما این توهمی در حال فروکش کردن است—و این فرسایش، با هر پیشرفت جدید در هوش مصنوعی که تقریباً هر چند هفته یکبار رخ میدهد، شتاب میگیرد.
دموکراتیزه شدن نوشتن خوب
شاید افرادی که سالها برای پرورش مهارتهای نوشتاری خود زحمت کشیدهاند از آمدن نوشتار کمکی توسط AI ناراحت باشند، اما میتوان نگاهی بسیار خوشبینانهتر به این تحولات داشت. تا کنون، توانایی در نوشتن خوب ماهیّتی نخبگانی داشت. کسانی که از نظر مالی و زمانی امکان تحصیل در آموزش عالی را داشتند، در نوشتن بهتر موفق بودند.
اکنون این وضعیت در یک چشم به هم زدن تغییر کرده است. هوش مصنوعی به هر کسی، فارغ از سطح تحصیلات، این توانایی را داده است که اسنادی خوب، منسجم و حتی به زبانهای مختلف تولید کند. این تغییری بنیادین و در عین حال تهدیدآمیز برای نهادهایی مانند دانشگاههاست—نهادهایی که بخشی از شهریه دریافتی را صرف آموزش مهارتهایی میکنند که فارغالتحصیلان اغلب دیگر از آنها استفاده نخواهند کرد.
اما تأسف خوردن برای اینکه نوشتن خوب دیگر در انحصار نخبگان نیست، خود شکلی از نخبهگرایی است. پاسخ بهتر، استقبال از فناوریای است که نوشتار را واقعاً مردمی و همگانی میکند.
درباره “هذیانگویی” یا خطاهای AI چه میتوان گفت؟
در گزارشهای خبری روزافزون، آمده که سیستمهای مولد AI گاهی اطلاعات نادرست تولید میکنند. حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد «هذیانگویی» ویژگی ذاتی مدلهای زبانی بزرگ (LLM) است. اما این مشکلی بهراحتی قابل حل است.
اولاً، هر کسی که از AI برای نوشتن استفاده میکند، باید متن تولیدشده را بررسی کرده و هر ادعای غیرقابلراستیآزمایی را حذف کند. کسانی که بهخاطر تحویل متون اشتباه دچار دردسر شدهاند، همین مرحله ساده را رعایت نکردهاند.
ثانیاً، انتظار میرود که خطاهای AI مانند اینترنت کند در دهههای گذشته، بهزودی موضوعی فراموششده باشند. همانگونه که تکنولوژی، سرعت اینترنت را بهبود داد، پیشرفتهای جدید در هوش مصنوعی نیز خطاهای تولید محتوا را کاهش خواهند داد.
حتی اگر در آینده برخی مدلها همچنان گاهبهگاه اطلاعات نادرست تولید کنند، میتوان نرمافزارهای پشتیبان افزود که تمام گزارههای قابلراستیآزمایی عمومی را صحتسنجی کنند. و نیازی نیست برای این تحول چند دهه صبر کنیم؛ مدلهای هوشمند با خطای کم طی چند سال آینده بهطور گسترده در دسترس خواهند بود.
تطبیق نظام آموزشی با واقعیت نو
برنامههای درسی نگارش امروز توسط کسانی طراحی شدهاند که در دوران پیش از AI رشد کردهاند. آنها بهطور طبیعی تمایل دارند دانشجویان را برای دنیایی آماده کنند که در آن نوشتن بدون کمک رایانه، مسیر رسیدن به فرصتهای حرفهای بود.
اما آن دنیا بهسرعت در حال پایان است. بهتر آن است که آموزش نوشتن را با پذیرش کامل و بیپردهی تواناییهای AI بازطراحی کنیم—چراکه تقریباً همه افراد از این فناوری استفاده خواهند کرد.
این بازطراحی به معنای جایگزینی سیاستهای ممنوعیت استفاده از AI در تکالیف، با سیاستهایی برای استفاده مسئولانه از آن است. همچنین به این معناست که باید به دانشجویان آموزش داد که سرقت ادبی از AI همچنان سرقت ادبی است، و اینکه AI گاهی خطا میکند.
از سوی دیگر، باید به دانشجویان آموزش داد که از AI بهعنوان ضریبافزایندهی توان نوشتاری خود استفاده کنند: برای ارتقای عمق، سرعت و تنوع نوشتهها. این یعنی باید بتوانند متن AI را از نظر جریان منطقی، سازماندهی، وضوح، و انسجام سبکی و استدلالی ارزیابی و ویرایش کنند.
و برخلاف تصور رایج، کسی لازم نیست نویسنده خوبی باشد تا بتواند متن خوبی را تشخیص دهد—همانطور که فردی که پیانو نمینوازد نیز میتواند تفاوت بین نوازنده ماهر و غیرماهر را تشخیص دهد.
برای دانشآموزان و دانشجویان امروز، تواناییهای هوش مصنوعی بهاندازه اینترنت در دو دهه پیش، عادی و پذیرفتهشده است. توصیه به آنها برای اجتناب از استفاده از AI در نوشتن، مانند این است که در سال ۲۰۰۵ به دانشجویان بگوییم از اینترنت برای تحقیق استفاده نکنند.
نسل جوان امروز میداند که در نوشتار، زمین تکنولوژی بهکلی دگرگون شده و آنها جای پای خود را در این زمین جدید پیدا کردهاند. ما معلمان نیز باید همین مسیر را طی کنیم.
منبع: